این جملات بخشی از صحبتهای محمدرضا فرحی است که در گفتوگو با «شنبه» از مسائل مالی و موانع جذب سرمایه از حوزههای سنتی، خواستهها از دولت، کنترل ناامیدی در عین واقعیتگرایی، نقد منصفانه و ارزشگذاری معقولانه و خطرات ارزشگذاریهای هیجانی و بدون مبنای علمی و… حرف زده است.
فرحی نقش مهمی برای دولت و وابستههای دولت در عبور از موانع سرمایهگذاری جسورانه قائل است؛ «برای عبور از بحرانهای مالی موجود در اکوسیستم، نهادهای عمومی مانند دولت، وزارت آیسیتی، معاونت علی و فناوری رئیس جمهور و شهرداریهای بزرگ کشور مانند همه جای دنیا قالبی را ایجاد کنند و بهعنوان شریک محدود (Limited Partner) پول را در اختیار شریک متخصص قرار دهند که سرمایهگذاری در حوزه آیتی، نانو و سایر حوزههای مدرن را بلد است.»
راه نجات دیگر این است که استارتآپها وارد بورس شوند و حسابرسی مالی و شفافیت دقیقی داشته باشند. اکوسیستم و کسبوکارهایش باید روی تابلوی عمومی شهر دیده شوند. تابلوی عمومی شهر، تابلوی بورس است و اگر تنها ۲ یا ۳ داستان موفقیت از استارتآپهای بورسیشده را داشته باشیم، شاهد سرازیرشدن حجم زیادی از سرمایههای بخش سنتی به اکوسیستم خواهیم بود.
بخش دیگر گفتوگوی ما با محمدرضا فرحی در مورد آینده اکوسیستم و ظهور نسل جدید استارتآپها در ایران است؛ ریزش استارتآپی از جمله واقعیتهایی است که فرحی به آن اعتقاد دارد اما آن را بد نمیداند چون معتقد است این ریزش موجب میشود که اکوسیستم از حالت هر ایرانی، یک استارتآپ بیرون بیاید و تیمها حرفهایتر شوند و حرفهایها باقی بمانند.
بعد از این ریزش هم نسل بعدی استارتآپها که تکنولوژیمحور هستند، ظهور میکنند که میتوانند نظر سرمایهداران زیادی را به خود جلب کنند و حوزههای پیشرفتهای مانند نانو، بایو و داروسازی بسترهای آینده راهاندازی استارتآپ در ایران خواهند بود.
وجود جو ناامیدی در اکوسیستم نکته دیگری است که این استاد دانشگاه به آن اشاره میکند و میگوید که نباید اجازه بدهیم جو ناامیدی عمیقی که بر اکوسیستم حاکم شده، پایدار بماند، چون اگر شاهد شکستهای سریالی باشیم، استارتآپهایی که در حالت تعادل قرار دارند و شاید با عبور از این سال، بتوانند موفق شوند هم ناامید میشوند و شکست میخورند. چون ناامیدی مانند سلول سرطانی منتقلشونده است و توانمندترینها را به زانو درمیآورد.